داستانک خواب
داستانک خوابقرنها بود ، که شب بود و شب،خورشید و روزی در کار نبود،تنها چند ستاره و یک ماه در آسمان باقی بود. هیچکس اعتراضی نداشت، و همه عجیب در روشنی قناعت می کردند.ماه ...
۰
۲۴۱
داستانک خوابقرنها بود ، که شب بود و شب،خورشید و روزی در کار نبود،تنها چند ستاره و یک ماه در آسمان باقی بود. هیچکس اعتراضی نداشت، و همه عجیب در روشنی قناعت می کردند.ماه ...
شعر نو (( انتظار ))باران،از پشت شیشه ،به خاموشی من می نگرد،من به رویای طلوع خورشید،مانده در تاریکی،خاموشی...خورشید بیا،مرا روشن کن.شاعر :نسترن صمدپورمجله ارم بلاگ
به نام خدا قرار دلها اى قرار ِ دل از سفر ، برگرد،مه ِ تابان تر از قمر ، برگرد.زده شبْ خيمه بر جهان، آقا،تو طلوعى ، تويى سحر ، برگرد.كوهى از غم شده به دل آوار،زده غم بر دل...