۳ سال پیش
» ترانه بازمانده
ترانه بازمانده
همه درها، بسته،
کودکی پشت در،
آه خود را خورده.
در نگاهش طوفان،
بغض خود پژمرده.
بادها می رقصند،
خانه ای سرد و خموش،
سایه هایی بی رحم،
خانه را آزرده.
دست های خواهش،
سوی قلب کودک،
کودک اما تنها،
از هراس آکنده.
جاده ای چشم به راه،
مانده زیر پایش،
جاده ای سخت و خشن،
جاده ای افسرده.
حک شده بر قلبش،
زخم های این راه،
آخرین حرفش بود:
((شد دلم ، در مانده)).
قلب او پر زد و رفت،
بعد رفتن اما،
باز هم یک کودک،
پشت در جامانده.
شعر :
نسترن صمدپور
*روز قدس روز ِ حیات اسلام است*
امام خمینی ره