۳ سال پیش
» داستانک شفا
داستانک شفا
نابینا بود ،
تصمیم گرفت برای شفایش
به حرم امام رضا علیه السلام برود
و هشت روز در آنجا بماند...
روز آخر ، در حال نیایش ،
نوری در دلش احساس کرد.
زمان بازگشت ، مردی به او گفت :
این همه اینجا ماندی ، و آخر هم شفا نیافتی.
نابینا گفت :
من شفا یافته ام.
مرد گفت:
پس چرا من را نمی بینی؟
نابینا لبخند زد ، و گفت :
شفای من هم ،
در همین است.
نویسنده :
نسترن صمدپور
مجله ارم بلاگ