۳ سال پیش
» شعر سایه ی سنگ
سایه ی سنگ
بشکند سایه ی سنگ ،
آینه می شکند،
آب می گردد روز ،
در پس واژه ی شب.
گل خزان می پوشد،
می رود زنده دلی.
نامه ای از یک سوز ،
با وداعی خسته،
کوچ تا آینه ها،
پاک کن می آرد،
از دلی بشکسته.
آینه گشته پاک،
سایه در تاب و تب است،
کنده گل ، رخت ِ عزا .
پاسخ نامه رسید :
آخرین روز ِ شب است.
* دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی ایران
مبارک باد*
سایت ارم بلاگ