۱۱ ماه پیش
» یعنی عشق

شعر ِ
یعنی عشق
تو نبودی و،
یاد تو ،
در عالم بود.
و نام تو،
مُهر توبه ی ِ
آدم بود.
بخشید خدا،
به تو ،
چه بسیار مَلَک؛
فطرس که هبوط کرده بود،
امیدش؛
میلاد تو
بال تازه و مرهم بود.
قبل از طلوع تو،
در رنگ ِ جهان،
چیزی کم و عجیب و
هم ،
مبهم بود.
عالم بدون تو ،
یقین کامل نیست.
بی تو،
در این جهان ،
چیزی کم بود.
تو آمدی و ،
عشق پدیدار شد و،
نام تو نگین ِ
حلقه ی خاتم بود.