از میان عیدها گشته به حق، بهتر غدیر،
در میان روزها بوده تک و برتر غدیر
پیش او الماس و زر دیگر ندارد قیمتی،
از میان عیدها باشد فقط گوهر غدیر
شد غدیر خم مکان عطف ِ عبد ِحق شدن،
گشته میزان ِتمایز بین خیر و شرّ غدیر
بود ،نهر ساکتی در قلب صحرا قبل وحی،
بعدِ آن گشته مکانی تازه و دیگر غدیر
بود دریایی ز ِ جمعیت در آن روز عظیم،
موج ، موج ِ آدم و پرگشته سرتاسر غدیر
با تمام زحمت و خون دلش در راه حق،
روز اتمام رسالت گشت بر پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم)، غدیر
گفت حق؛ بعد ِ تو باشد مرتضی (علیه السلام) مولایشان،
آن دمی که وحی نازل گشت بر او در غدیر
گفت بعد از من علی(علیه السلام) باشد ولی و جانشین،
دید بالا رفتن ِ دست ِ شَه ِ خیبر، غدیر
حُبّ ِ او حُبّ ِ من و کینه به او کینه به من،
می شنید وقتی که گفت باشد علی(علیه السلام) رهبر ، غدیر
از همه سو شد روانه سوی حیدر(علیه السلام) دستها،
از هیاهوی میان دشت شد مضطر غدیر
در همه عالم ندیده چون پیمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) بنده ای،
عادل و والا و باایمان ، به جز حیدر(علیه السلام) ، غدیر
عشق حیدر برترین سرمایه ی دین رسول(علیهماسلام)،
می زند رنگ خدایی روی هر باور غدیر
جاهل و گمگشته و سرگشته و گمراه را،
رهنما و هادی و هم یار و هم یاور غدیر
گرچه در عالم هزاران رود و دریا جاری است،
می درخشد چون نگین ِ روی انگشتر غدیر
بهر اثباتش نیازی به دلیل و آیه نیست،
داشت چندین شاهد و چندین پیام آور غدیر
دیگر از جایی نجویم دین و مذهب را که هست
کل دین و بندگی در اول و آخر؛ غدیر
بهر رسوایی و کذب ِ دشمن ِ آل علی(علیه السلام)
خواهد آمد در گواهان، صحنه ی محشر؛ غدیر
هر کسی که برده بالا پرچم این روز را
می کند سیرابش او، از چشمه ی کوثر؛ غدیر