دلتنگی من،
واژه ی تازه ای نیست.
دوری ز ِ تو،
دلتنگ کند کل جهان را.
می دانی و می خوانی و،
ای کاش فرستی،
مرهم به همه ،
غصه و غم های نهان را.
ای کاش که می شد،
به گذشته سفری داشت،
می دید دو چشمان ترم،
عشق ِ عیان را.
هر بار شود
زائر تو
دل ، به هر شکل،
تو نامه دهی،
مُهر زنی ،
مُهر ِ امان را.
ای کاش بگویی
چه زمانی شود حاصل
دیدار ولی ،
آمدن ِ شاه ِ زمان را.