» غزل غریبانه
شعر غریبانه
هر مجلسی ، جای عزای مادر ِ ما نیست،
پهلوی هیچ کس شکسته تر ز ِ زهرا (سلام الله علیها) نیست.
این تکیه ها بَهر ِ عزادارن ِ بی عُذر است ،
چون تکیه گاه ِ قامت خسته مهیا نیست.
با ناله و اشک و فغانت روضه می خوانی،
صد ناله در اندازه ی یک قطره معنا نیست.
از چادر خاکی ِ مادر ، ناله ها داری،
اما چرا دستت برای خسته مأوا نیست؟!
از چای روضه حرف ها بسیار می گویند ،
اما نمک گیری فقط با چای ِ تنها نیست.
هنگام حرف ؛ یاران چه بسیارند و در میدان؛
تنهاست حیدر (علیه السلام) وَ کسی هم پای ِ مولا نیست.
هر چند قافیه شود تکرار ، می گویم ؛
در چشم ِ حیدر هیچکس همتای زهرا نیست (علیهما سلام).
همراز او ، تنها شده یک چاه ، چون دیگر ،
آن همدم و همراه ِ روح افزای ِ شبها نیست.
از کوچه ها هر دم صدای ناله می آید ،
در گوش ِ حیدر فاطمه گوید که تنها نیست(علیهما سلام).
هر چند نامردان جوابش را نمی دادند ،
اما سلام ِ بی جوابش ، درد ِ آقا نیست.
در کوچه های کوفه باید مختصر باشی ،
این کوچه های تنگ ، جای ِ قلب ِ شیدا نیست.
هر کوچه سنگی بود و هر دیوار ، خار و تیغ ،
دیگر پناه و مأمنی در شهر پیدا نیست.
دیوار و در دارند ناله ، از دل ِ حیدر(علیه السلام)،
باران ِ اشک ِ او ، که کار هیچ دریا نیست.
دنیا شده ، زندان ِ تاریکی ، برای او،
بعد از نبی و فاطمه (علیهما سلام ) یک لحظه زیبا نیست.
همراه ِ حیدر (علیه السلام) بسته بارش را جهان زیرا ؛
دنیای بی زهرا (سلام الله علیها) که دیگر شکل ِ دنیا نیست.
درد ِ علی (علیه السلام) بسیار و بر واژه شده دشوار ،
می بندم این نامه ولی پایانش اینجا نیست.
ایام فاطمیه دوم و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
شاعر :
نسترن صمدپور