اذان عاشقی ، باز شروع شد،
سپیده تا سحر ، پرواز داریم،
دو بال جانمازت را گشودی؟
بیا با ما ، یه دنیا راز داریم.
دلی، آغاز لحظه ، واژگون شد،
ز شوق واژه ی پروانه بودن،
نگاهی ، کوله بارش را فدا کرد،
برای سادگی و پاک دیدن.
کویر در دلم را ، شست و شو داد،
تمام خارها را زیر و رو کرد،
گلی هدیه به قلبم داد و آبی،
خدا را در درونش ، جستجو کرد.
تمام لوح های نانوشته،
به نوبت با خدا همراز گشتند،
قلم دست خدا بود و برایش،
تمام آسمانها، باز گشتند.
بروی برگه های بی نشانه،
به خط یار، القابی نوشتند،
تمام لوح های تیره ی دل،
مسافرهای دل پاک بهشتند.
دل من ، از خدا امضا گرفته،
که هرگز ، قلب من تنها نباشد،
به راهی گام بگذارد ، که آن راه،
سرازیری در غم ها، نباشد.
خدایا باز هم تو ، دعوتم کن،
به مهمانی بی آلایش یار،
مرا سرشار سوز شمع گردان،
شوم هم درد با ، پروانه ی زار.
*ماه میهمانی خداوند ماه مبارک رمضان بر تمام عاشقان ، گرامی و پربار باد*
شعر: نسترن صمدپور
مجله ارم بلاگ