امام به دختر من كه از شيطنت بچه ی خود گله می كرد، می گفتند: من حاضرم ثوابی را كه تو از تحمل شيطنت حسين می بری با ثواب تمام عبادات خودم عوض كنم. عقيده داشتند كه بچه بايد آزاد باشد تا وقتی كه بزرگ می شود آن وقت بايد برايش حدی تعيين كنند.
در مورد تربيت كودكان می فرمودند: با بچهها رو راست باشيد تا آنها هم رو راست باشند.الگوی بچه پدر و مادر هستند.اگر با بچه درست رفتار كنيد بچهها درست بار می آيند. هر حرفی را كه به بچهها زديد به آن عمل كنيد .
اصلاً در دوران زندگی امام من تاكنون نديدم يك مرتبه با يك كسی بلند صحبت كنند ؛ يعنی اسم يك كارگرشان را سبك نمی بردند. هميشه اسم را با خوبی می بردند يا يك چيزی به آن اضافه می كردند و مثلاً اگر آنها كسالت پيدا می كردند به آنها سركشی می كردند،
مثلاً به در اتاقشان می رفتند. در می زدند و می گفتند:
((بتول خانم حالت چطور است؟ حالت خوب شده؟ تب داشتی ديشب)).
از اتاقشان می آمدند بالای سر اين و از او احوالپرسی می كردند، سراغ اين را می گرفتند و همين خيلی باعث خوشحالی كارگران می شد .
خاطره ی ۱ : فریده مصطفوی
خاطره ی ۲ : صديقه مصطفوی
منبع:
بانک جامع خاطرات امام