شعر پروانه ی بی پروا
شعر پروانه ی بی پروادیگر ندارم طاقتیدر بین لشکر مانده ایروح من و ریحان منتنها و مضطر مانده ایدر بین تیر و نیزه هابی بال و پرپر مانده ایمن باشم و بینم که توجانان من ، د...
شعر پروانه ی بی پروادیگر ندارم طاقتیدر بین لشکر مانده ایروح من و ریحان منتنها و مضطر مانده ایدر بین تیر و نیزه هابی بال و پرپر مانده ایمن باشم و بینم که توجانان من ، د...
شعر همچون پروانه هامی زنی لبخندو از چشمان توسرباز ِ من،دشمنتعشق تو رابهر شهادتخوانده است.در گمانم بودمن قبل توراهی می شوم،این چنین پرپر شدنجان مراسوزانده است.می روی...
غزل نهال کبودغریب و زار و تنهایم،(بابایم،بابایم)نشسته خار، در پایم،(بابایم،بابایم)ز ترس ِ گرگهای ِ لشکر ِ شِمْر،بیابان گشته ماوایم، (بابایم۲)کجایی؟ تا دَهی بر زخم ها...
به نام خداشعرامید ِ آخراز خیمه های کودکان، می آید از هر سو صدا،هر گوشه ای از تشنگی، برداشتند دست دعا.آتش گرفته قلب او ، از دیدن این صحنه ها،عباس(علیه السلام) آماده شد...
شعر یک قطره کربلامحرم، ماه غم، ماه عزا شد،غبار و کینه از دلها جدا شد،سیه گشته جهان از داغ و ماتم،تمام کوچه ها،کرب و بلا شد.روانه شد، به میدان،علی اکبر(علیه السلام)،ز ه...