شعر کمی زودتر
شعر کمی زودتربی تواین شهر ، کوچه، خانه، دلم؛غرق ِ تیرگی ،غرق ِ دود ، شده.رفته روح از جهان،دلش مرده ،فکر هر روز ِ مردمش،ای وای ،غرق ِ کم یا ، زیاد و سود ، شده.خالی است ،ج...
شعر کمی زودتربی تواین شهر ، کوچه، خانه، دلم؛غرق ِ تیرگی ،غرق ِ دود ، شده.رفته روح از جهان،دلش مرده ،فکر هر روز ِ مردمش،ای وای ،غرق ِ کم یا ، زیاد و سود ، شده.خالی است ،ج...
شعربیداریدل ندادیمبه آه ِ کودکان مظلومغرق در شادی و خودخواهی ها.و نوشتیم که کافیستز ِ غزه ، گفتن.دل سپردیم به بی آهی ها.بین خون من و توفرقی نیستهمه در پیش خدا انسانیمد...
شعر تو می آیی دلم تنگ است مولاجان،ولی دانم که این غصه،تا آخر ، نمی ماند.تو می آیی و از این دل، همه غم ها و ماتم ها،رَوَد، دیگر نمی ماند.کسی با اشک و با گریه،کنار لاله ای ...
شعر جمعه های بی تو این جمعه نیامدی وچهارده قرن گذشت.در راه ِ رسیدن توبر در ماندم،من منتظر و چشم به راهت هستم. هر جمعه به جمعهذکر دارم که بیا،می دانم که خودمدلیل آهت هس...
به نام خداغزلقرار ِ حسین (علیه السلام) در راه میدان می روی، خواندی اذان ِ آخرت،می آید از خیمه صدای ِ عمه ی غم پرورت.تو قصد رفتن کرده ای، اما کمی آرام تر،قبل وداع، قدری ب...
شعر عشق ِ تو ققنوس استمی دمد هر سال عشقت بر سر خاکسترم،می شود زنده ز ِ عطر و بوی تو پا تا سرم.می شوم ققنوسی و از خاکها پر می کشم،جامی از مهر تو را من یکسره سر می کشم.می زن...
شعر در راه سوخته ام،سوخته ای،جان مرا،بی آتش و بی هیزم و دود.در غم و داغ ِ دلی،که شده خاکستر.تو بگو،می شوم ققنوسی،پر کشم تا افلاک؟!سوختنم داشته است،بی تو چه سود ؟!گل به ...
به نام خالق زیبایی ها که زیباترینش توییشعر روزهای با تو بودن روزهای دور از توچو پاییزندسرد و خزان و زرد.دلهای دور از توچه لبریزنداز غصه ها ، دل سرد.شب های دور از تو ک...
و سلام که نام خداست غزل دِلْ نگار نوشتم از تو و دلتنگی و یک بغض افسرده، تماشای جهان ِ سرد و تاریکی که پژمرده.وباز هم از غروبی که دگر بی رنگ ز ِ امید است، طلوعی که نگاهش ...
شعر ِ بیاسَبُک ، طلوع ِ شفق،ستاره ها برهوت،ماه و ناخنک زدن از شب،آسمان: سکوت،سکوت.ناگشوده های کوه،از غرور سرد ِ زمین،نغمه ی سیاه دلم،راه ناپایان،دشمنی نشسته کمین....ا...
آخرین آیه ی نورتویی مهدی،تویی کعبه،تویی ماه،تویی سعی و ،تویی مروه،تویی راه.تو نور جلوه ی حق المبینی،میان دو جهان،تنها نگینی.تو آقایی،تو دریای شکیبی،قریبی و ،غریبی ...
شعر نفس ِ صبحگُل ِ امید، تویی. ماه شب تار ، تویی.تو همان وعده ی خورشید،همان یار ، تویی.تو طلوعی،نفس ِ صبح،ز ِ انفاس تو است.مرکز ِ کل ِ جهان،کعبه ی بیدار ، تویی.بی دل و گم...